اولین روز مهد ...
بعد از مدتها تصمیم راسخ گرفتم که مهدو امتحان کنی ... از اونجایی که تو کارتونا دید خوبی درباره مهد داشتی و عاشق مهد کودک رفتن بودی فکر نمی کردم به مشکلی برخورد کنی .. و همینطور هم شد!! اولین روز مهد ساعت ده صبح بردمت اونجا و سریع رفتی یه براندازی از محیط کردی و رفتی با وسایل بازی سرگرم شدی ... ده دقیقه ای که اونجا نشستم خیلی کم منو میدیدی و بیشتر مشغول بازی بودی .. که به پیشنهاد مربی رفتم که یک ساعت دیگه بیام تو راه مردم و زنده شدم که تو الان داری چیکار میکنی ... بهونمو میگیری یا نه... با بچه ها دوست شدی یا نه... اذیتت نمی کنن ... خلاصه سر نیم ساعت برگشتم و ...